باز كن پنجره را كه بهار آمده است
چه بهاري زيبا با نگار آمده است
با خودش شادي و شور آورده
گل و نور آورده
باز كن پنجره را
دور ريز دلهره را
تا كه عطري خوش بو
و نسيمي با او
پرشود در همه جا
آورد عشق و صفا
تا كه يكجا همهي رنج و عذاب محو شود
تا كه تاريكي از نور بترسد برود
نغمهي مرغ غزل خوان بشنو
شاديه بلبلمستان بشنو
همه در جشن و سرور
از مصيبنها دور
مصلحت نيست كه خاموش بماني
با طبيعت سخن عشق نخواني
جام غم ويرون كن
غصهها بيرون كن
همنوا با مرغان
همصدا با باران
تو بگو حرف بهار
تو بخوان نغمهي يار
كه بهار آمده است
سبزهزار آمده است
موضوعات مرتبط: 58 - بهار آمده، ،
برچسبها: